سید مهدیارسید مهدیار، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره
مهدیس ساداتمهدیس سادات، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

دلنوشته های مامان مهدیار

مهدیار نازنین برادر زیباترین دختر دنیاس

سالروز سه نفره شدنمان

1391/11/2 16:23
نویسنده : مامان فائزه
904 بازدید
اشتراک گذاری

 

 یکشنبه بیست و پنجم دی ماه سال نود.........آری خوب به یاد دارم آغاز هم نفسی مان را...روزی که توفرشته ی نازنینم در جانم ریشه کردی و آنروز شروع بالندگیت شد.......

چه شیرین گذشت یکسال عشق بازی  .......

چه زود گذشت روزهای انتظار موعد چکاب بارداری و ملاقات های مادر و پسری از صفحه ال سی دی,چه  خوش گذشت لحظه به یادماندنی تولدت,وچه زیبا میگذرند روزهای بودنت.........

یکسال به همین زودی گدشت از روزی که تو امیدم, مدال مادری را به گردنم آویختی ....مدالی که تا ابد با حضورت میدرخشد.....وباور این مقام والا با آمدنت در روز سوم شهریور نود ویک  ناباورانه در باورم  گنجید..آری من دیگر مادرم, مادر, وروزی هزار بار این جمله را در خود تکرار میکنم.

وهروز در گوش تو زمزمه میکنم دردانه ام من مادرت هستم وچه زیباتراست این زمزمه های مادرانه..

 وامروز روز کمال من است .......

تو شدی معنای زندگی,تو شدی حاصل هم زیستی منو مسعودم,تو شدی بهانه خریدن لباسهای کوچک مردانه و

شدی دلیل خلق استادانه ی کمد آبی رنگت توسط بابامسعود ,وآن کمد شد امانت دار لباسهایت تا به امروز...

امروز یعنی باتوبودن ,باتوبودن یعنی شوری که در خانه مان به پا کرده ای که همسایگانمان هم بی نصیب نیستند

واین تویی که امروز شده ای نفس مان ,هوایمان,زندگیمان.....وزندگی یعنی همین, سه نفره بودنمان...............

مهربان پروردگارم را برای تک تک لحظه های باهم بودنمان شکر...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان آرین
2 بهمن 91 23:50
سلام مامانی جون.تبریک میگم به شمااین روز زیبا رو که همچنین روزهایی روزی فوق العاده وتوصیف ناپذیردر زندگی تمام مادران میباشد.خیلی زیبا نوشتید. اشک شوق در چشمام حلقه زد وقتی این پست زیبا رو خوندم.


سلام مرسی عزیزم نظر لطفته






ماماني مهديار
3 بهمن 91 18:39
ايشالا تا هميشه ي عمر در كنار هم شاد و تندرست باشين


انشالله
هدی مامان مبین
4 بهمن 91 13:06
احسنت لذت بردم...
یادش بخیر...به کمال رسیدنت مبارک
سه نفره هایتان در پناه خدا...
ببوس روی ماهشو




منون هدی مهربون


شماهم روی ماه مبین جون رو ببوس
خاله فرنوش
4 بهمن 91 19:21
تبريك به سه نفرتون!
خدا حافظ سه تاتون باشه فرزندان من!
.
.
.
خدايا دستم به آسمانت نمي رسد,اما تو كه دستت به زمين مي رسد عزيزانم را تا عرش كبريايي خود بلند كن!


ممنون خواهر مهندسم که ادبیاتت هم قوی شده
آخه مهندس شیمی رو چه به این جملات ادبی زیبا
عالی مینویسی
برایم قوت قلبی آبجی کوچیکه