خاطرات اولین سفر
آخرین سه شنبه سال نود ویک ساعت 4بعداز ظهر منوبابایی و مامانی و مامان جون باباجون و خاله جون ها و دایی جون و بابابزرگ و مامان بزرگ وعمو مصطفی حرکت کردیم به سمت شهر امام رضا , مشهد
من تا شب توی ماشین خواب بودم حتی وقتی مامانی و بابایی و بقیه کنار جاده وایستادن واسه مراسم چهار شنبه سوری هم لالا کرده بودم
مامانی میگه سال قبل همچین شبی بعداز آتیش بازی همه رفتیم باباجون و مامان جون رو بدرقه کردیم واسه سفر به سوریه و کربلا
امسال هم داریم میریم پابوس امام رضا............
حرم امام رضا خیلی جای قشنگی بود من تعریفش رو از مامانی و بابایی شنیده بودم حالا که دیدم متوجه شدم مامان و بابا منو خوب جایی آوردن وقتی جمیعت رو دیدم باورم نمیشد که اینقدر اینجا مامان بابا و نی نی هست امام رضاع خیلی بزرگ و دوست داشتنیه که این همه زائر داره
من قرآن هم خوندم
بعد از زیارت ما تفریح و خرید هم رفتیم .......
رفتیم چالیدره و کلی خوش گذشت اینم عکسام....
بقیه عکس ها در ادامه مطلب......................
باباجون بابایی عموجون دایی جون ناهار درست میکنند منم توی چادر پیش مامانی هستم
اینچا هم طرقبه س
ما از مشهد داریم برمیگردیم و از سمت شمال کشور استان مازندران برمیگردیم شهرمون
اینجا داریم صبحانه میخوریم مامانم منو آورده اینور روی چمن ها عکس بگیریم
منو بابایی و عموجون و دایی جون در حال مطالعه نقشه
وای چقدر خسته شدم ناهار خوردم و حالا لالا کردم
من دریا هم اومدم حیف که هواسرد بود از دریا هم مامانی و بابایی واسم خیلی تعریف کرده بودن خدایی چه جای قشنگیه ها.... لحظه شماری میکنم تابستون بیاد ما بیایم دریا و کلی با بابایی آب تنی کنم
من رانندگی هم کردم م م م
ماشهرهای زیادی رو دیدیم و و الان رسیدیم منجیل و من نشستم کنار سد منجیل
میگن آدما توی سفر پخته میشن من که همه چی رو تجربه کردم
از درخت هم بالا رفتم........
قایق سواری
اینم آخرین عکس این مسافرت
الان20کیلومتری شهرمون هستیم............
کلی بهم خوش گذشت یه کوچولو هم خسته شدم اما اصلا مامانی رو اذیت نکردم مثل یه مرد توی این سفر پا به پای بقیه خوش گذروندم
واین چند روز از بهترین روزهای زندگی 7ماهه م شد
راستی من توی این سفر 7 ماهه شدم
دیگه دارم واسه خودم مردی میشم ماشالله..........
انشالله تعطیلات به همه خوش گذشته باشه
مامانم قول داده اولین فرصتی که وقت داشت بیاد خاطرات سفرمون رو واسم اینجا بنویسه ......
پروردگارم"تکیه گاه گلم باش!