سید مهدیارسید مهدیار، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره
مهدیس ساداتمهدیس سادات، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره

دلنوشته های مامان مهدیار

مهدیار نازنین برادر زیباترین دختر دنیاس

مهدیار حال نداره

1392/2/22 14:11
نویسنده : مامان فائزه
750 بازدید
اشتراک گذاری

هستی مامان چند روزه اصلا حال نداری...گلودرد, سرفه,تب,آبریزش بینی,اسهال

الهی من فداتشم که اینقدر اذیت میشی بخدا وقتی اینطوری میبینمت میخوام برات بمیرم ..

تو میدونی طاقت یه قطره اشکت رو ندارم, حالا جلوی چشمام گوله گوله اشک میریزی؟ آخه دردونه فکر دل مامان رو نمیکنی که هزار تیکه میشه؟

خداجون هزار بار بهت گفتم طاقت گریه و مریضی شو ندارم ؟؟؟...خداجون هزار بار بهت گفتم منو از طریق جگر گوشه م امتحان نکن؟؟؟نگفتم؟؟؟؟

باید به جدش قسمت بدم تا کمکش کنی این چندروز رو راحت تر بگذرونه؟؟؟..

نمیدونم یکی میگه واسه دندونشه, یکی میگه ویروسه, یکی میگه سرماخورده..

آخه مگه نفس 9کیلویی من چقدر طاقت داره بچه م توی این 4روز آب شد ...

خداجون من مادرم, دلنازکم, طاقت ندارم پسرم مریض بشه..وقتی میخوابه میشینم کنارش نفس نمیکشم که لااقل ده دقیقه بخوابه...منم ازش آرامش بگیرم

خدا اشکامو میبینی؟ به همین اشکها قسمت میدم هوای بچه هارو بیشتر داشته باش...

خدا جون امروز اولین روز ماه قشنگ رجبه به این روز و ماه قسمت میدم همه ی مریض هارو شفا بده ..

قربون دل مامانایی برم که بچه هاشون رو تخت بیمارستانن....ای خدا توی  ماهی که مختص

امیر المومنین(ع) دل همه شون  رو شاد کن ..

انشالله که پسر منم این چند روز سختی واسش یه ثمره ی به یادماندنی داشته باشه اونم 2تا مروارید سفید....راستی مهدیار من دلم دندون میخواد,من دلم آش دندونی میخواد,من دلم جشن دندونی میخواد...

پسر گلم صبور باش. شما مردی ماشالله ....شما الگوت توی صبوری و مردی بابا مسعودته ...

پس آروم باش! مهربون باش! مثل همیشه واسه منو بابایی بخند ..عزیز دلم خنده های شماست که خستگی رو از تن بابایی در میکنه پس هیچوقت خنده هاتو از ما نگیر ...

نازنینم ما دنیارو به پات میریزیم...ما کنارتیم ....بعد خدا ما تکیه گاهتیم ...

مهدیار جونم دوستت دارم زود خوب شو گلم..

پروردگارم" تکیه گاه گلم باش!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

الهه(مامان یاسان)
22 اردیبهشت 92 17:31
سلام فائزه خوبی عزیزم؟
نه بابا نگران نباش آقا سید ما یه پا مرد واسه خودش...
خوب هرکسی سرما میخوره
این که ناراحتی نداره مگه خودت تا حالا گلوت درد نگرفته
اصلا ایشاالله تبش برای دندوناش
راستی اگه آش دندونی درست کردی جای مارو هم خالی کن
بوووووووووووووس محکم برای مهدیار حال ندار


سلام قربونت آخه بی تابی مهدیار منو هم بی تاب کرده
انشالله
چشم حتما عزیزم
الهه(مامان یاسان)
22 اردیبهشت 92 17:45
خصوصی
الهه(مامان یاسان)
22 اردیبهشت 92 17:49
چراااا آنلاین نیستی


اگه آن نیستم چطوری واسه تو کامنت میذارم؟
مامان رادمهر
22 اردیبهشت 92 18:04
فائزه جون نگران نباش.این فصل بچه ها زیاد مریض میشن.مایعات زیاد بده بهش.رادمهری هم چندروزی کسالت داشت.انشالله مهدیار جون زود زود خوب میشه و دل مامانش رو شاد میکنه


هیچی نمیخوره
الهی رادمهر چی شده بود؟
آمین
الهه(مامان یاسان)
22 اردیبهشت 92 18:12
خصوصی
مامان آرین
22 اردیبهشت 92 20:40
سلام فائزه جون.الهی بمیرم سید مهدیارم مریض شده.باورت میشه که تمام حست رو الان تو قلبم احساس میکنم.منم با تمام وجودم عافیت مهدیار عزیزم رو از خدا میخوام.خدا ی مهربون به بزرگی وکرمت قسمت میدهم که لباس عافیت به تن مهدیار نازنینمون نمایی .خدایا خودت میدونی ما مادرها در بیماری نی نی هامون خیلی بی طاقت میشیم ...خداوندا دعام رو اجابت کن که تو بهترین اجابت کنندگانی.الهی آمین

سلام فرزانه همیشه مهربون
خدانکنه فداتشم
ممنون آمین
بوس از فاصله105کیلومتری
الهه(مامان یاسان)
23 اردیبهشت 92 8:29
سلام فائزه جون خوبی؟
مهدیار بهتر خداروشکر؟
ببخشید دیروز رفتم آخه یاسان بیدار شد
میگم به احتمال زیاد مشکل از نی نی گپ من آخه من تا حالا با کسی گپ نزدم


سلام قربونت
خواهش میکنم اشکالی نداره
آره گلم نی نی گپ مشکل داره چون من خیلی ازش استفاده میکنم
خاله فرنوش
23 اردیبهشت 92 12:13
ای وای!من بمیرم واسه مهدیارم!آخه عسلی,خاله که میمیره تو حال نداشته باشی!آبجی جونم نگران نباش دیدی که سرمای مهدیارو ازش گرفتم تا زودتر خوب شه!دوستتون دارم!
.
.
.
آرزو دارم سر آمپول ها نرم باشد,آرزو دارم من هم دیگر درد نکشم,آرزو دارم زندگی را زندگی کنم,آرزو دارم موهایم را دوباره روی سرم ببینم...آیا میشود؟؟!!
برای سلامتی همه ی سرطانی ها دعا کنیم!

خدا نکنه خاله جون
فرنوش منم شدیدا سرماخوردم
منو مسعود و مهدیارهم دوستت داریم
بوس بوس

مامان آرین
23 اردیبهشت 92 15:40
سلام فائزه جون.الان فقط به عشق مهدیار جونم اومدم حالش رو بپرسم.بیااااااااا زودی بگو که مهدیار جونی خوبه خوبه خوبههههههههههههه


خوبه فرزانه جون ممنون
امیر علی
23 اردیبهشت 92 15:57
فائزه جون شرمنده این اینترنت اعصاب خورد کنه . نمیدونم چرا یه دفعه قطع شد . و سرعت هم که ماشاالله سرعت نور ه

خواهش میکنم عزیزم
عیبی نداره

امیر علی
23 اردیبهشت 92 15:59
راستی عکس مهدیار جونی تو پست ثابت قدره نازه ماشالله قربونش برم من


ممنون
هدی مامان مبین
23 اردیبهشت 92 16:05
مهدیار عزیزم بهتری خاله..قربونت برم شیرین ترترتر شدی...هزار ماشاالله...ببوسش فائزه دلم بچه اینقدری خواست

شکر خاله جون بهترم
حتما شماهم مبین خواستنی رو ببوس
ای جانم
مامان آرین
24 اردیبهشت 92 2:22
خدارو هزاران مرتبه شکرکه مهدیار جونی بهتر شده.


مامان محمدرضا
24 اردیبهشت 92 14:20
سلام مامانی نگران نباش ایشالا زودی خوب بشه.فکر کنم واسه دندوناش باشه.محمدرضا هم همینطوری بود بعدش یه هو دندوناش زد بیرون.دعا میکنم زودی خوب شی خاله.

سلام قربونت حالش بهتره
ممنون
مامان علیرضا
27 اردیبهشت 92 5:24
عزیزم نگران شدم بهتره گلت؟ خدا کنه همیشه سالم باشین
مامان ستیانفس
28 اردیبهشت 92 14:01
قربونش برم الهی عسل خاله سرماخورده بوده ومن بی خبر بودم فائزه جون الان حالش چطوره امیدوارم که بهتر شده باشه ،بهش بگو خاله زهرا خیلی دوستت داره