بهترین بابای دنیا...
مهدیار جونم امروز چه روزی شد ......
بازم دستگاه دست بابامسعود رو گرفت ...
امروز ساعت 1دوتا از انگشت های بابایی رو دستگاه گرفته بود ..باباجون و بابای بابا مسعود بابایی رو برده بودن بیمارستان
اما به من چیزی نگفتن بعداز ظهر مامان جون اومد خونمون و به من گفت .....................................
باباجون هم اومد منو وشما و مامان جون رو برد بیمارستان پیش بابایی
رفتیم بابایی رو دیدیم .. از حراست بیمارستان اجازه گرفتیم شما رو هم بردم پیش بابایی..
همش میخواستی به پانسمان بابایی دست بزنی.....
مهدیارم واسه بابایی دعا کن امشب قراره عملش کنن ..
میدونی این چندمین باره بابایی میره اتاق عمل.؟؟؟مهدیار یادت باشه بابامسعود بهترینه..
خدای مهربون مسعود من بهترین همسر دنیاست بهترین بابای دنیاست ..هواشو داشته باش...
الهی فداتشم مسعود جونم ..منو مهدیار عاشقتیم
صبورم ببخش که بخاطر ما و زندگیمون اینطوری شدی...
بابای مهدیار زود بیا خونه منو مهدیار بی حضورت هیچیم...
خدای مهربون حافظ مسعودم باش!