تولدت مبارک
مسعود جونم بیست و نه سالگیت مبارک ....
بابا مسعود جون بیست و نه سالگیت مبارک ...
امسال میخواستیم یه جشن کوچولوی سه نفره بگیریم که با اومدن باباجونینا نشد اما بهتر و بهتر شد ...
بهتر شد چون همیشه ودر همه حال کنارمون هستن و این قشنگی های زندگیمون رو قشنگتر میکنه لطفی که به مادارند بی پایان و خالصانه ست ...
مسعودم کیک کوچولویی که خریدم ,کادوی ناقابلم, همش وسیله ست تا زیباتر کنه این شب زیبارو ...
میدونم که هیچی توی دنیا ارزش حضورت تورو نداره ...ولی دهنمون رو شیرین میکنیم لبهامون رو خندون میکنیم تا بدونی حضورت ارزشمند ترین چیزیه که ما توی دنیاداریم و زبونمون هم میتونه این روز رو به بهترین مرد و پدر دنیا تبریک بگه
شاید یکی بگه هر کی داره مرد خودش رو بهترین مرد دنیا خطاب میکنه.. آره تو بهترین مرد دنیای منی بهترین پدر دنیای مهدیاری ...چون هستی و از جسم و روحت داری واسه خوشبختی منو پسرمون مایه میذاری .....
درسته اینروزها خیلی کار میکنی و کمتر کنارمنو مهدیاری اما بدون عکسات تو همه جای خونه هست و منو مهدیار روزی هزار بار باهم به زبون مهدیار میگیم بابا ...وکلی عکسات رو میبوسیم...
بعضی روزها اینقدر دلتنگت میشم که از دست کارو زندگی حرصم میگیره اما شوشوگلی امیدوارم همیشه بازوهات پر قوت باشه تنت سلامت و جیبت و حسابت پر پول وهر لحظه دعای خیریم پشت سرته .....
شاید بعضی وقتها غر بزنم اما بدون تا همیشه همسر و پناهت خواهم موند تا صدوبیست و نه سالگی انشالله کنارت و سنگ صبورتم..
عشق دیروزم هنوزم عشقمی و خواهی موند .........
خداجون حافظ این گلم هم باش!