عکسهای جامانده و نامرتب
عشق یعنی این پسر.....
پسری چادر به سر
الهی فدای پسرم بشم وقنی نماز میخونی دیوونت میشم
اینجا جای نشستنه؟؟؟
داشتی بازی میکردی یه دفعه گفتی: مامان ماشین عروس درست کردم .با جورابت ماشینتو تزیین کردی
یه ظهر پاییزی در پارک
دوتایی رفتیم پارک
پسری عشق حموم من
پارک ساوه. یه روز جمعه سه تایی رفتیم دیدن عمو مصطفی که توی شهر ساوه سربازه
ظهر همون روز.... اینجا هنوز فقط برنج خالی میخوری و کباب و خورشت زیاد دوست نداری
این جورچین رو خاله مهسا برات گرفته خیلی دوستش داری و میگی مامان اسباب بازیه یسنارو بده بازی کنم
به چه می اندیشی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دوچرخه سواری،تو خونه مزه میده
ظهر خابیدن پدر و پسر
شبهای تابستان و پارک رفتن های هر شب ب ب
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی