آهای آدمها مهدیارم راه میره
مامان فائزه اومده با دست پر.......................................................................................
سلام دردونه یه خبر جالب دیگه............ جونم برات بگه که شب جشن دندونیت شما آقا کوچولوی من سه تا قدم بدون کمک برداشتی و طبق معمول خستگی همه رو از تنشون به در کردی و..روز بعدش هم چند بار اینکارو تکرار کردی.....
ویه جالب انگیز دیگه اینکه...........شیرین زبانم به خاله میگی:آله و به دایی هم میگی:دای
الهی فدات شم که معرکه ای
دنیام رو هزار رنگ کردی گلکم..
دلنوشته های مادرانه م:::خدای بزرگ حواست به مهدیار هست؟؟؟؟؟؟
ربنا مهدیارم اولین قدمهاش رو برداشت, اهدنا الصراط المستقیمت رو خرجش کن ....
پسر حسینیم رو قدمها و زبانش رو هم حسینی کن...
مراقبش باش کنارش باش دستش رو رها نکن لطفا!!! خواهشا!!!....
خداجونم دوستت دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی