7ماهگی و خاطراتش
بیا پایین میخوام بخورمت...
دیدی خوردمت......
من واسه اولین بار اومدم پارک کسی اون پایین هست منو بگیره من اومدم .........
مامان کجایی ی؟؟؟؟؟ من که سر خوردم اومدم پایین .....آخیش چه حالی داد
دنیا از این بالا چه دیدنیه از بابایی و مامانی هم قد بلندتر شدم..............
اینم عکس سیزده بدر که کلی خسته شدم اینجا فقط لالا دارم...
من عاشق حموم و آب بازیم
میگین نه این عکسارو ببینین متوجه میشین
بهم بگین ماشالله .............
اینجا باغ بادام و انگور خودمونه که اومدم چاقاله ی بادوم بخورم....
من طبیعت رو دوست دارم مامانم هم هیچی نمیگه وقتی توی سبزه ها بازی میکنم
من خیلی خوشحالم کلی جیغ میزنم و آواز میخونم..
نزدیک باغمون خونه ی یه آقایی به اسم امامزاده ظهیر
مامان و بابا زندگیشونو ,منو و هر چی که دارن از این آقای مهربون گرفتن
یه روزایی دوتایی میومدن اینجا حالا من هم باهاشون اومدم....
هرسال روز شهادت حضرت فاطمه س میریم خونه عموی بابایی هیئت
و بعداز مراسم ما اومدیم امامزاده زیارت....
پروردگارم" تکیه گاه گلم باش!