سید مهدیارسید مهدیار، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره
مهدیس ساداتمهدیس سادات، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

دلنوشته های مامان مهدیار

مهدیار نازنین برادر زیباترین دختر دنیاس

اول راهی مادر...

1392/2/4 0:26
نویسنده : مامان فائزه
838 بازدید
اشتراک گذاری

امید دلم چند ماهی ست منتطریم تا چها دست و پا بروی

در چندروز آخر هفت ماهگیت استاد سینه خیز رفتن شدی و درست در اولین روز هشت ماهگیت بر روی دست ها و زانوانت تکیه میکنی وامروز هم یک فصل جدید در دفتر زندگی پر بارت آغاز شد....

واین اول راه است بتاز اما براه و سربراه....

شیطنت هایت ,سر کشیدن هایت,نگاه های زیرکانه ت,سرخی زانوهایت میکشد مرا......

راستی دردانه ام مبارکت باشد زانوبندت.....

امان از دل موس و گوشی تلفن که فرقی ندارد با رورک باشی یا سینه خیز .........

خدا قوت میوه ی دلم .......

بعد از این پسرک خانه مان همه جا زیرکانه سرک خواهد کشید چه بگویم از این دردانه ی هشت ماهه که دمار از اسباب خانه مان در  آورده و هیچ چیز دیگر از چشمان کنجکاو این پسر در امان نخواهد بود.......

پسرم بازی کن به هم بریز خانه ام را...تا یادم بماند این روزهایت ........

مینویسم برای روزهایی که انشالله مرد میشوی تا بخوانی و بدانی که صفای خانه ی کوچکمان بودی .....

بخوانی و بدانی لذت لحظه های مهدیاری را...

ومن وقتی گامهای استوار مردانه ات را میبینم به یاد چهار دست و پا رفتنت قربان صدقه ات بروم ....

مرد کوچکم حلاوت این روزهایم را مدیون توام...... قندی که در دلم آب میشود از چهار دست و پا رفتنت حبه نیست و کله است...

مهربان الله م ممنونم.........این آرزویم را نیز بر دلم نگذاشتی و من همچنان شرمنده ام از آنچه باید باشم و نیستم ..

شکرلله...هشت ماهه م را یاور باش!

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان رادمهر
4 اردیبهشت 92 11:49
فائزه جون کلی تبریک واسه شیطون شدن مهدیار کوچولو.فکر کنم دیگه باید با جهیزیه هامون خداحافظی کنیم فدای سرشون


مرسی مهسای مهربون ن ن آره دوست عزیزم همینطوره عیبی نداره وسایلمون رو عوض میکنیم تنوع هم میشه
خاله فریبا
4 اردیبهشت 92 22:59
سلام فائزه جونم مبارکه چهار دست و پا رفتن کوجولوت از طرف من ماج آبدار کنش


ممنون فریبای مهربون
حتما
بوس واسه خاله فریبا
مامانی مهدیار
6 اردیبهشت 92 8:16
بریز .بپاش. خراب کن و بشکن عزیزم فدای سرت .همه چی رو می شه جایگزین کرد الا همین لحظه های شیرین رو.بوسسسسسسسسس واسه سید کوچولو


واقعا همینطوره
مامان ستیانفس
7 اردیبهشت 92 14:59


مبارکه عزیزدلم
ان شاالله راه رفتنت رو ببینم مهدیارجونم
دخملی من که خیلی تنبله



انشالله زهرای مهربون اینو نگو در عوض ستیا جونی دندون داره و مهدیار نداره نی نی ها باهم فرق دارن هرکدام توی یه زمینه استعداد دارن